کد مطلب:94465 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

خطبه 048-هنگام لشکرکشی به شام












[صفحه 163]

اینك كه آهنگ شام دارم، سپاهیانم در كنار فرات مستقر شده و گوش بفرمان منند ذات پاك آفریدگار را به خاكساری می ستایم از بامدادان تا آنزمان كه تیرگی شب بر گیتی بال گسترد و همه چیز در دل ظلمت و تاریكی غوطه خورد، و از آن هنگام كه اختری رخ نماید تا اینكه دیده از من برگیرد، همه جانم هشیار و گوش بفرمان اوست و تنها كارم ستایش و نیایش اوست ثنای بی شمار یزدانی را سزاست كه جز او را مدح و ثنا نگویم، و غیر او را به بزرگی و بخشندگی نخوانم. كسی نیست كه از بركت بی دریغش سرشار نباشد، و چیزی را با عزت و كرامش برابر نتوان كرد پس از این شكر، آگاهتان می كنم كه من پیشتازان سپاه خود را بسوی میدان كارزار فرستاده ام و به آنان فرمان داده ام در كناره ساحل فرات بمانند، تا فرمان من دگر بار به آنان برسد نیك و بدكار را سنجیده ام، و مصلحت، آن دیده ام كه از آب بگذرم و رو بسوی مسلمانی كه در اطراف دجله مسكن گزیده اند بنهم، و آنان را بیاری شما، علیه دشمنان برانگیزم، تا پشت سپاه ما قوی شود و خصم از هر سو خود را شكست خورده بیابد


صفحه 163.